Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5940 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to phase out something
U
به ترتیب خارج کردن چیزی
Other Matches
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
untune
U
بی ترتیب کردن
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
dispose
U
ترتیب کارها رامعین کردن
circuitry
U
مداربندی کردن ترتیب مدارها
sequence
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
agree
U
ترتیب دادن درست کردن
agreeing
U
ترتیب دادن درست کردن
agrees
U
ترتیب دادن درست کردن
sequences
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate
U
غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
countermining
U
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
scheduling
U
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
selective
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
ejected
U
خارج کردن
expulse
U
خارج کردن
discharges
U
خارج کردن
eject
U
خارج کردن
derailed
U
از خط خارج کردن
derails
U
از خط خارج کردن
ejecting
U
خارج کردن
discharge
U
خارج کردن
to rule out
U
خارج کردن
ejects
U
خارج کردن
unship
U
خارج کردن
derail
U
از خط خارج کردن
derailing
U
از خط خارج کردن
phase out
U
خارج کردن
bring out
U
خارج کردن
extraction
U
خارج کردن
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
alphasort
U
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
collating
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
to dress a salad with mayonnaise
U
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
collated
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
accession
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
expectorate
U
ازشش خارج کردن
write-offs
U
از دفتر خارج کردن
write-off
U
از دفتر خارج کردن
exfiltration
U
خارج کردن از میدان
write off
U
از دفتر خارج کردن
table
U
از دستور خارج کردن
swap out
U
مبادله کردن به خارج
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
disarm
U
از ضامن خارج کردن
disarms
U
از ضامن خارج کردن
tabled
U
از دستور خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
defecating
U
خارج کردن مدفوع
spews
U
با فشار خارج کردن
defecated
U
خارج کردن مدفوع
ablate
U
بریدن و خارج کردن
defecates
U
خارج کردن مدفوع
spewing
U
با فشار خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
spew
U
با فشار خارج کردن
disarmed
U
از ضامن خارج کردن
defecate
U
خارج کردن مدفوع
tabling
U
از دستور خارج کردن
to expel
[from]
U
بزور خارج کردن
[از]
disseise
U
ازتصرف خارج کردن
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
expels
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expel
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
reformat
U
فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
wanton
U
بی ترتیب کردن شهوترانی کردن
disarranges
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranging
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
disarrange
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranged
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
derange
U
بی ترتیب کردن دیوانه کردن
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
emits
U
بیرون دادن خارج کردن
emancipate
U
از زیر سلطه خارج کردن
evacuated
U
اخراج خارج کردن یا شدن
reeking
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeks
U
بخار ازدهان خارج کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
emancipated
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipates
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipating
U
از زیر سلطه خارج کردن
evacuates
U
اخراج خارج کردن یا شدن
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
emit
U
بیرون دادن خارج کردن
evacuating
U
اخراج خارج کردن یا شدن
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
evacuate
U
اخراج خارج کردن یا شدن
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
emitted
U
بیرون دادن خارج کردن
emitting
U
بیرون دادن خارج کردن
withdrawal
U
خارج کردن عقب کشیدن
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
withdrawals
U
خارج کردن عقب کشیدن
reek
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeked
U
بخار ازدهان خارج کردن
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
riprap
U
سنگچینی بی ترتیب صدای وزش باد تند سنگریزی کردن
emit
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emits
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
to play in or out
U
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emitting
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation
U
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
stripping crane
U
جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
lineup
U
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
evicting
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicted
U
خارج کردن خلع ید کردن
evict
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicts
U
خارج کردن خلع ید کردن
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelined
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
evictions
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sidelining
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelines
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
released
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
release
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sideline
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
exfiltration
U
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
smuts
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
eviction
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
demonetization
U
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
alphabetize
U
به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
texts
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
text
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
demonetization
U
خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
tilting mixer
U
نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
reversion
U
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
cryptographic
U
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
ataxic
U
بی ترتیب
set up
U
ترتیب
serialization
U
ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
regularities
U
ترتیب
sequences
U
ترتیب
regularity
U
ترتیب
sequence
U
ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
system
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
random
U
بی ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
systems
U
ترتیب
catenation
U
ترتیب
ordering
U
ترتیب
configurations
U
ترتیب
Recent search history
Forum search
1
Potential
2
off-season
1
strong
1
To be capable of quoting
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
2
purchase off the registry
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com